21. Februar 2014

چرا ما ایرانیان با دمکراسی فاصله داریم؟




چرا ما ایرانیان با دمکراسی فاصله داریم؟
شوربختانه من تمامی عکسهای استان خوزستان و
 استانهای همسایه را دیدم هیچ ردپایی از حضور زنان ندیدم و خیلی مرا افسون کرد.
هیچکس به واقعیت نهفته در عکس های شورش بختیاری ها و حتی سایر استانها دقت نکرده و نمی کند در صورتیکه از همین جا ردپای بیمار بودن جامعه ایرانی میتوان آشکارا اندازه گیری نمود فقط در تهران هست که در جنبش خرداد 88 یا پیش از آن زنان و مردان حضور همراه داشتند و حتی زنان پیشرو بودند در بقیه ایران چنین چیزی را نمی توان مشاهده نمود . باید خیلی کار شود

مرا به یاد آن زنانی سال 57 که تنها در خیابانهای تهران بر ضد حجاب اجباری خمینی فریاد می زدند و
هیچ سازمان چپ (توده ای ، فدایی مجاهد...) روشنفکران جبهه ملی  وابسته  هیچکس
فریاد زنان ایران را بر ضد استبداد مذهبی نشنید و
جنبش زنان ایران در نطفه خفه شد.
امروز پس از 35 سال هنوز جامعه ایران مردسالار و ضد برابری زن باقی ماند و
این مرا  بسیار نگران می کند. میلیونی به خیابان ریختند به مفهوم دمکراسی و ازادی نـیـست  بلکه کیفیت کار مهم است.
ما کار دشوار و سختی برای اجرای دمکراسی و آزادی ایران در پیشه رو داریم.
همیشه از خود می پرسم آیا ما فرزندان کوروش و یا سیستم پارلمانی پادشاهی
می توانیم دمکراسی فوق مدرن را در ایران پیاده کنیم یا نه ؟
آیا باید موقتاً به سبک و شیوه رضا شاه امور کشور را اداره کرد؟ یا با قانون سخت و قوه مجریه نیرومند که پاسدار و
حافظ برابری زن و مرد و دمکراسی در ایران باشد.
به هرحال این دولتمردان ایران به تنهایی نیستند که نقش اصلی را بازی کنند زیرا
مردم غرق در مذهب آنهم از نوع مــرد سالار زن ستیز هستند که سبب خشنودی جمهوری اسلامی میشود و
 از سوی دیگر مانع و سد راه حکومت  دمکراتیک آینده ایران خواهد بود.
اگر شاه ایران مجبور بود به مکه برود دلیلش همان نگرانی فتوای مراجع بود که فتوا دهند شاه کافر است.
در لوای مذهب دانشگاها و مدارس گشایش نمود و 
 هجوم مراجع مذهبی بخاطر زن بودن وزیر آموزش و پرورش ایران و... دیگر همگی از همین مردم و
 جامعه مرد سالار و ضد زن سرچشمه میگیرد.
از هم اکنون به همه روشنفکران و ومردم ایران می گویم این باشماست که چه قانونی در مجلس یا پارلمان آینده ایران درج می کنید.
این باشماست که آیا شاهزاده رضا پهلوی را به سوگند به قرآن وادار کنید یا نـــه.
بیایید با همدیگر دوباره خطای سال 57 را نکنیم و فریاد و داد زنان را نه با حرف بلکه در کارزار (عمل) آنرا نشان دهیم.
وظیفه روشنفکران سکولار و دمکرات ایرانی می باشد که از هم اکنون این مشکل و زخم کهنه را جدی بگیرند
 وگرنه در دور و چرخه باطل گردش خواهند نمود.
من احساس می کنم این گوشزد بسیار مهم است و وظیفه ملی خود می دانم که
آنرا گوشزد کنم.
زیرا همیشه در شورشها و شلوغی ها دیگر نه صدای من و نه صدای فریاد زنان شنیده نمی شود و هرج و مرج ها و
آشفته بازار حاکم خواهد شد و معلوم نیست طغیان آب بکجا خواهد رفت.
به امید اجرای راه کوروش هخامنشی و به امید ایرانی سربلند در جهان.
نیک جعفرزاده

Keine Kommentare: