23. Februar 2014

نخستین زن و پادشاه ایرانی که حمله اعراب به ایران را پیش بینی کرده بود




نخستین زن پادشاه ایران زمین
نخستین زن و پادشاه ایرانی که حمله اعراب به ایران را پیش بینی کرده بود.
پوراندخت نخست از سیاست خارجی دست بکار شد.
سیاست خارجی را آرامش بخشید
تصمیمی که نخستین زن پادشاه در ایران برای آرم کردن اوضاع در امور خارجی گرفت، اعلام صلح به رومیان بود. در واقع او با امضای پیمان صلح با رومیان، برای آرام کردن اوضاع داخلی زمان خرید.
«پوراندخت» که می دانست رومیان و مسیحیان به دلیل حمله پدرش به اورشلیم و بیت المقدس و تاراج کلیساهای آنها، خشمگین و دلخورند، برای تحکیم پیبمان صلفح، تصمیم گرفت کاری کند که مسیحیان تحت تاثیر آن قرار بگیرند.

به همین دلیل دستور داد تا کاروانی فراهم شده و سفیری از جانب او رهسپار دربار امپراتور روم شود. او دستور داد تا صلیب مقدسی را که توسط پدرش به غنیمت گرفته شده بود را به آنها بازگردانند.
در واقع به غنیمت گرفته شدن همین صلیب که مسیحیان معتقد بودند حضرت عیسی بر این صلیب بسته شده بود بهانه به دست آنها داده بود که نقشه حمله به ایران را در سر بپرورانند. با رهسپار شدن این سفیر بود که او فرصت یافت تغییراتی در نظام داخلی ایجاد کند و فرماندهان و سران ایالتی را به فرمان خود ارآورد.

پوراندخت توانست ثبات و دادگستری را در ایران بیشتر گسترش دهد و ارتش را نیرومند تر و بازرگانی داخلی را را توسعه دهد
پوراندخت (به فارسی بوران، پوران) ملکه ساسانی، دختر خسرو دوم (پادشاهی ۵۹۰/۵۹۱ تا ۶۲۸ پ. م) بود. سکه‌هایی که از بوران برجای مانده، به سال اول، دوم و سوم پادشاهی وی تاریخ گذاری شده‌اند. بوران در تاریخ ۱۷ ژوئن ۶۲۹ م. بر تخت سلطنت نشست و سلطنتش در ۱۶ ژوئن ۶۳۰ پ. م پایان یافت. به گزارش سبئوس، وی در بهار سال ۶۳۰ پ. م. پس از کشته شدن شهروراز رباینده تاج و تخت، بر تخت شاهی نشست؛ هر چند بوران، نه همسر شهروراز، بلکه گویا بیوه قباد دوم شیرویه/شیروی بوده است. برخی از نویسندگان، دوره پادشاهی بوران را یک سال و چهار ماه و برخی دیگر، یک سال و شش ماه دانسته‌اند. سبئوس پادشاهی بوران را دو سال می داند. در حقیقت گویا در پائیز سال ۶۳۱ م. درگذشت. به گزارش رویدادنامه سریانی بی نام و رویدادنامه سیرت، بوران را خفه کرده‌اند. رویدادنامه سیرت، پیروز فرمانده سپاه ایران را قاتل بوران خوانده است

به گزارش طبری ملکه بوران، فسفرخ را که با دسیسه‌چینی شهروراز از پای درآورده بود، پایگاه وزارت به وزرگ فرمدار بخشید. بنا به گزارش دیگری، گمان بر این است که بوران ادارهٔ کارهای پادشاهی را به فرخ هرمزد، شاهزاده آذربایجان سپرده باشد. برجسته ترین رخداد دوره پادشاهی بوران، فرستادن سفیرانی به پیشوایی جاثلیق ایشوعیب سوم به همراه دیگر بزرگان کلبسای ایران به دربار امپراتور روم، هراکلیوس بوده است. این گروه نمایندگان بوران، برای پیمان آشتی بین ایران و روم فرستاده شده بودند. چنین پیداست که این جریان به بازپس فرستادن چلیپای مسیح به هراکلیوس انجامیده است. در حقیقت این قباد دوم بود که در سال ۶۲۹ پ. م. چلیپای مسیح را بازپس فرستاده بود پوراندخت میدانست که رومیان اعراب را بر ضد ایران تجهیز نظامی می کنند(که بعدها با یک مزدور ایرانی بنام سلمان یا روبه فارسی پیامبری جعلی ساختند و زمینه حمله به ایران را آماده ساختند). آری پوراندخت حس ششم بسیار شگفتی داشت و تاریخ نگاران نیز در این مورد تاکید دارند که پوراندخت حمله اعراب مسلمان را به ایران پیش بینی کرده بود و می دانست که رومیان عرب ها را پشتیبانی کرده و از مزدوران ایرانی مانند روزبه فارسی بهره می گیرند. بعدها درست همانگونه شد و سپاه اعراب مسلمان با حمایت رومی ها توانستند به ایران حمله کنند و ایران به نابودی کشانده شد و تا به امروز هم ایرانیان اسیر فرهنگ زشت خوی ضد بشری اسلامی می باشند و زنان هیچگونه حقی در سرنوشت خود ندارند به امید برخاستن پوراندخت ها و رودابه های ایران

با سپاس از هم میهنان پارسائی

نیک جعفرزاده


زادی و پيشرفت ايران از آرمانهای بلند ماست. همه با با هم برای ايرانی آزاد وپيشرفته يکی شويم. نيک جعفرزاده jnik@aol.com

21. Februar 2014

چرا ما ایرانیان با دمکراسی فاصله داریم؟




چرا ما ایرانیان با دمکراسی فاصله داریم؟
شوربختانه من تمامی عکسهای استان خوزستان و
 استانهای همسایه را دیدم هیچ ردپایی از حضور زنان ندیدم و خیلی مرا افسون کرد.
هیچکس به واقعیت نهفته در عکس های شورش بختیاری ها و حتی سایر استانها دقت نکرده و نمی کند در صورتیکه از همین جا ردپای بیمار بودن جامعه ایرانی میتوان آشکارا اندازه گیری نمود فقط در تهران هست که در جنبش خرداد 88 یا پیش از آن زنان و مردان حضور همراه داشتند و حتی زنان پیشرو بودند در بقیه ایران چنین چیزی را نمی توان مشاهده نمود . باید خیلی کار شود

مرا به یاد آن زنانی سال 57 که تنها در خیابانهای تهران بر ضد حجاب اجباری خمینی فریاد می زدند و
هیچ سازمان چپ (توده ای ، فدایی مجاهد...) روشنفکران جبهه ملی  وابسته  هیچکس
فریاد زنان ایران را بر ضد استبداد مذهبی نشنید و
جنبش زنان ایران در نطفه خفه شد.
امروز پس از 35 سال هنوز جامعه ایران مردسالار و ضد برابری زن باقی ماند و
این مرا  بسیار نگران می کند. میلیونی به خیابان ریختند به مفهوم دمکراسی و ازادی نـیـست  بلکه کیفیت کار مهم است.
ما کار دشوار و سختی برای اجرای دمکراسی و آزادی ایران در پیشه رو داریم.
همیشه از خود می پرسم آیا ما فرزندان کوروش و یا سیستم پارلمانی پادشاهی
می توانیم دمکراسی فوق مدرن را در ایران پیاده کنیم یا نه ؟
آیا باید موقتاً به سبک و شیوه رضا شاه امور کشور را اداره کرد؟ یا با قانون سخت و قوه مجریه نیرومند که پاسدار و
حافظ برابری زن و مرد و دمکراسی در ایران باشد.
به هرحال این دولتمردان ایران به تنهایی نیستند که نقش اصلی را بازی کنند زیرا
مردم غرق در مذهب آنهم از نوع مــرد سالار زن ستیز هستند که سبب خشنودی جمهوری اسلامی میشود و
 از سوی دیگر مانع و سد راه حکومت  دمکراتیک آینده ایران خواهد بود.
اگر شاه ایران مجبور بود به مکه برود دلیلش همان نگرانی فتوای مراجع بود که فتوا دهند شاه کافر است.
در لوای مذهب دانشگاها و مدارس گشایش نمود و 
 هجوم مراجع مذهبی بخاطر زن بودن وزیر آموزش و پرورش ایران و... دیگر همگی از همین مردم و
 جامعه مرد سالار و ضد زن سرچشمه میگیرد.
از هم اکنون به همه روشنفکران و ومردم ایران می گویم این باشماست که چه قانونی در مجلس یا پارلمان آینده ایران درج می کنید.
این باشماست که آیا شاهزاده رضا پهلوی را به سوگند به قرآن وادار کنید یا نـــه.
بیایید با همدیگر دوباره خطای سال 57 را نکنیم و فریاد و داد زنان را نه با حرف بلکه در کارزار (عمل) آنرا نشان دهیم.
وظیفه روشنفکران سکولار و دمکرات ایرانی می باشد که از هم اکنون این مشکل و زخم کهنه را جدی بگیرند
 وگرنه در دور و چرخه باطل گردش خواهند نمود.
من احساس می کنم این گوشزد بسیار مهم است و وظیفه ملی خود می دانم که
آنرا گوشزد کنم.
زیرا همیشه در شورشها و شلوغی ها دیگر نه صدای من و نه صدای فریاد زنان شنیده نمی شود و هرج و مرج ها و
آشفته بازار حاکم خواهد شد و معلوم نیست طغیان آب بکجا خواهد رفت.
به امید اجرای راه کوروش هخامنشی و به امید ایرانی سربلند در جهان.
نیک جعفرزاده