26. August 2011

تشنه بدنبال دیکتاتوری بنام شاه می گردم. دموکراسی پیشکش شما



تشنه بدنبال دیکتاتوری بنام شاه می گردم. دموکراسی پیشکش شما

  • بخش بزرگ تاریخ توسط رسانه و مدیای جهانی  و فاتحان قدرتهای جهانی نوشته و دیکته میشود.


 تا زمانیکه مردم به واقعیت تاریخ پی ببرند چند 
نسل طول خواهد کشید
.

به همین دلیل نسل کنونی و احزاب زمان حال بجای 


پردازش به مشکلات روزمره جامعه درگیر
 تاریخ گذشته خود و پی بردن واقعیت تاریخ دو نسل 


پیشین خود است.

ایران زمان شاه  آشکارا با متلاشی کردن بخش 


فئودالی ایران وارد مرحله اقتصاد صنعتی شده بود.

پیمودن با شتاب این گذار طبعاً هم دشمنانی را برای 


شاه ایجاد نمود و هم جابجای بخشی از نیروهای 


دهقان

و کارگر از بخش روستایی به بخش صنعتی را می 


طلبید.



ایران 30 تا چهل سال پیش نه تنها نبست به کشورهای 


همسایه ایران بسیار پیشرفته بود بلکه از کشورهایی

چون کره جنوبی هم فراتر رفته بود. با یک نگرش 


ساده به تاریخ خود درمی یابید.



کمپانی ها و کارتلهای نفتی بزرگ جهان برای پیش 


بردن اهداف سود طلبانه و ضد بشری خود

طبعاً شاه را مزاحم خود می دیدند.

شاه در امور نفتی و موارد دیگر مانع غارت رایگان 


ثروت ملی ایران بود.

غرب پس از جلسه معروف گودالوپ دست بکار شد. از 


همه مهره های نفوذی در سیستم زمان شاه

بهره گرفت و خرابکاری در همه امور اقتصادی سیاسی 


و نظامی را آغاز نمودند.

بزرگترین ابزار جهان غرب همانا مدیا یا رسانه های 


آن می باشند که از نیروی
نظامی نیز بـُرنده ترند.



در اذهان مردم جهان چه اروپا و چه آسیا ...آفریقا 


فرو کردند که شاه دیکتاتور بود.
اگر دیکتاتوری در ایجاد رفاه و آسایش برای مردم 


خلاصه میشود ، اگر دیکتاتوری آن
 بود که مردم تحصیل و تغذیه رایگان داشته باشند، 


اگر دیکتاتوری برابری زن و مرد
 در جامعه بود که در همه زمینه های نظامی اقتصادی 




اجتماعی  حضور فعال و برابر داشتند.

من این دیکتاتوری را بر آن دموکراسی ترجیح خواهم 


داد که درلوای آن جنگ میان ملت ها
 براه می اندازند. بنام دموکراسی حتی اپوزیسیون 


جمهوری اسلامی در اروپا کشتار کردند.



در شگفتم که چگونه شاه لقب دیکتاتور گرفت ولی 


سران عرب منطقه خلیج فارس که
روی ارتجاع را هم سفید کردند دوست و یاور غرب 


مانده اند و لقب دیکتاتور نگرفته اند!!!؟

شگفت از آن که امروز جمهوری اسلامی را تروریست 


منطقه و سر مار افعی قلمداد می کنند.

آیا اگر مرکز ترور و فساد اینجاست پس چرا هنوز 


بیش از سی سال با آخوندها بازرگانی می کنید؟

هنوز تلاش می کنید از دل سیاه این رژیم ضد بشری 


بخشی از آن را اصلاح کنید و باز

 دوباره بخورد این ملت بدهید؟

مدیای غرب هرگز واژه دیکتاتور را برای خمینی بکار نبرد.

زیرا پدیده ایی بنام خمینی زاییده همان دموکراسی 


غرب است که در گوادلوپ رقم خورد و

150 میلیون دلار به ارزش آن زمان برای آن هزینه 


شد.

نه تنها برای خمینی بلکه برای گسترش یک نوع اسلام 


سیاسی در منطقه هزینه شد.

ترس همه آنها این بود که شاه بدون آن که خود را 


ضد مذهب نشان دهد حتی در لوای مذهب
دانشگاه ها و مدارس را گسترش دهد. درست همان چیزی 


که سبب روشن شدن جامعه و پیدایش

نسل روشنفکر و گسترش نسل آگاه در جامعه ایران 


میشد. گسترش دانش همزمان است با

ریشه کن شدن خرافات و بازار مذهب. این موضوع سبب 


نگرانی قشر مذهبی بویژه اربابان

خارجی آنها شد. پس از انقلاب هم دیدیم چهار سال 


درب دانشگاها بسته شد.
تنها بهانه آنها برای انگ زدن به شاه این بود در 


زمان شاه آزادی سیاسی نبود.
خوب که بنگرید خواهید دید چه کسانی و جریاناتی 


این حرفها را می زنند.

1. ملی مذهبی فراماسیونر وابسته که پس از انقلاب 
همه
در صدر امور بودند. خوشبختانه انقلاب فرزندان خود را بلعید.

 2. چپ های وابسته به بلوک شرق. کسانیکه تا امروز 


هم عقب مانده هستند و هیچگاه

عملیات تروریستی خود در زمان شاه رامورد انتقاد 


قرار ندادند. حمله به پاسگاه ها و کشتن

سربازان در سیاهکل و مکانهای دیگر. تو گویی عموی 


روسی آنها با استالین خونخوار



بهترین دموکراسی و آزادی را به مردم ارائه داده 


بود. این گروه هم پس از مرگ بر شاه گفتن

همراه آخوندها و هصدا با آنها با انقلاب و خط امام 


خمینی همگام بودند که باز خوشبختانه

انقلاب فرزندان خود را بلعید.
   آری .هدف من ایجاد  تنش و افکار ضد آمریکایی و 


غربی نیست.

(حتی هدف من بازگشت به زمان شاه نیست).

هدف من دفاع از حقانیت آن نسل سوخته ایی است در 


زمان شاه ناجوانمردانه بر

 آنها ستم روا شد و اکنون این نسل سوخته به سومین 


نسل رسیده است.

رسانه و مدیای بیشرم غرب از کینه و لجاجت با شاه 


بخاطر مسئله نفت لقب دیکتاتور به وی داد و

اندکی بعد همین غرب و مدیا در کنار صدام بنام 


دموکراسی مرگ بارترین سلاح های شیمایی

را نیز در اختیار آن قرار دادند و روی ضحاک و 


هیتلر را هم سفید کردند.

دموکراسی غرب همانا نقاب مدرنی است که بر چهره 


استعمار کهن نهاده شد و زیر لوای

آن کثیف ترین کار را انجام می دهند. کار بجایی 


رسیده است که واژه دموکراسی برابر



شده است با دیکتاتوری مدرن و غارت منابع سایر 
کشورها.


 اگر دموکراسی چنین
است ، باید دنبال واژه نوین در تاریخ گشت.

نتیجه می گیریم تاریخ چه آسان بدست قدرتهای بزرگ 


نوشته شده و رقم می خورد.

دلیل این امر این است که در جهان سیاست حاکمیت 


دموکراسی مشروط به پذیرش اقتدار
صاحبان سرمایه و کارتلهای بزرگ نفت و اسلحه 


و....بطور موازی در جهان است.


در واقع سیاست ،دموکراسی و دیپلماسی زیر سایه 


خدایان قدرت کاربرد دارد.

به همین جهت دموکراسی نسبی میشود و حتی گاهی چهره 


زشت تر از خود
برجای می گذارد که به آن اشاره شد.

در آینده باز ما چاره ایی نداریم و مجبوریم برای 


احیای اقتصاد و گسترش همان

 دموکراسی نسبی باز دست دوستی را بسمت آنها دراز 


کنیم.
این رسم زمانه است. رابطه اقتصادی آلمان و ژاپن 


پس از جنگ  با فاتحین خود گواه این امر است.

 روسیه پس از فروپاشی دیوار کمونیزم و ارتباط با 


بازار جهانی نیز گواه همین امر است.
هدف ما آن نیست که درست عیناً سیستم زمان شاه را 


پیاده کنیم. هدف ما ایجاد یک سیستم

اقتصادی نیرومند همراه با حفظ آیین و فرهنگ 


باستانی ایران است. همانند بسیاری از کشورهای

پیشرفته پارلمانی پادشاهی جهان. البته با حفظ 


احترام متقابل با کشورها نه بهره کشی یک جانبه.

این نظر و تفسیر من نسبت به جهان نیست بلکه این 


یک واقعیت حاکم بر جهان است و

هدف من بازگو کردن برای نسل جوان امروزی است که 


باز دنبال آرمانگرایی نروند.

باز آزموده را  آزمایش نکند.
ما چاره ایی نداریم که همین دموکراسی نسبی را 


دنبال کنیم و بتوانیم رفاه و زندگی

خوبی برای ایرانیان مهیا کنیم. هر راهی دیگر غیر 


از این دور باطل دایره بدبختی است و

نسلهای بیشتری را به نابودی می کشاند.

باید یک چیز را آموخت تا دیگر درجا نزد. گذشته در 


دست ما نیست و نمی توانیم هیچ تغییری در

بوجود آوریم. آینده هم که هنوز نیآمده و در دست 


ما نیست.
آنچیزی را که می توانیم دگرگون کنیم زمان حال است 


که در آن زیست می کنیم.

اگر زمان حال خود را خوب از آن بهره ببریم در 


نتیجه آینده بهتری د رانتظار ماست و

خودبخود آینده را نیز توانستیم رقم بزنیم. دوستان 


بدانند که شعارهای ضد غربی دادن نه



تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه باید با سرمایه و 


ابر سرمایداران به خوبی کنار آمد و زندگی

مسالمت آمیز و یک امنیت و رفاه دراز مدت برای 


ایران تنها از این راه حاصل میشود.

در غیر اینصورت آنها موانع سخت تر و پیچیده تری 


جلوی ما قرار خواهند داد.

با یک مثال ساده نمودار قدرت جهان را برای شما 


ترسیم می کنم.

مار نشانه زهر و نیش زدن و خطرمرگ است. ولی نشانه 


همه داروخانه های جهان

یک مــــار در کنار یک جام است. جالب است نه؟ در 


اینجا مار نشانه تندرستی و

زندگی بخش همه انسانهای روی زمین گشته است. 


چـــرا ؟
یعنی اگر ما با زهر مــار بخوبی کنار بیاییم 


بهترین داروهای نجات بخش را از آن بدست

می آوریم.

با تمام پلیدی ها و زشتی های زهر آگین که من از 


آن یاد نمودم و بلاهایی که بر

 سر ایران آورده اند، برای آنکه ما از نکته و 


مکان غلط وارد شدیم و نیش خوردیم.

باید از راه درست وارد شد و از آن سرمایه ها و 


تکنولوژی ها در جهت پیشرفت ایران

بهره گرفت. این نشان داروخانه باید الگوی راه ما 


باشد.

ژاپن و آلمان نیز در جنگ با آمریکا بد نیشی 


خوردند ولی باز از همان

مـار(آمریکا و متحدانش) خوب بهره گرفتند و با 


بگردش انداختن سرمایه و تکنولوژی آنها

توانستند کشور و اقتصاد خود را پویا کنند تا شاید 


خود روزی افعی بزرگی شوند.

این راز پیشرفت در جهان امروز و سرمایه است.

آزادی عدالت و... دموکراسی همه چیز در جهان امروز 


نسبی است.

جوانان از مطلق گرایی و مدینه فاضله که در ذهن 


خود پرورش داده اند جداً پرهیز کـنند.

اینگونه افکار اگرچه مثبت به نظر می آید ولی نه 


شدنی است و نه امکان آنرا می دهند.



امیدوارم توانسته باشم منظورم را برای هم میهنان 


گرامی بیان کرده باشم.

پیش بسوی ایرانی بزرگ پیشرفته و زندگی در صلح 




آسایش در کنار هم و مردمان جهان.
نیک جعفرزاده    آدینه (جمعه) 4 شهریور 26 آگست 2011