22. Februar 2011

چرا جنبش و خیزش مردم ایران چندین سال است به هدف نمی رسد؟

هشدار به ایرانیان

چرا جنبش و خیزش مردم ایران چندین سال است به هدف نمی رسد؟

اینبار دیگر آبروی رهبران ساختگی جنبش سبز رفت.

حتی دستار بدستان سبز آن در غرب هم همچنین. بی آبرو شدند.

بهترین پیام به مردم ایران این بود که مردم مصر و کشورهای دیگرمنطقه،

مداوم و پیوسته به خیابان آمدن آنها بود. حتی با کشته دادن بسیار باز آمدند.

حتی در لیبی با آن کشتار وحشیانه باز به خیابان آمدند.

با یک پیام چنین آشکاری چگونه می توان مردم را از این سالگرد به آن سالگرد به خیابان دعوت نمود؟

آقای سازگارا چند روز پیش گفت آقای کروبی و موسوی

رهبران جنبش سبزهستند!! آقای سازگارا و برخی دیگر

چه اصراری دارند که این رهبران را بمردم تزریق کنند؟

مگر ما یکبار با طناب پوسیده آنها به ته چاه نیفتادیم؟

اصلاً یکی بمن بگوید

که این رهبران جنبش سبز چه کسانی هستند و چه کارنامه ایی دارند؟

این شورای رهبری سبز کیست و چه کسانی در آن لانه کرده اند؟

مگر همین سایت جرس نبود که به سرپرستی یک آخوند بنام کدیور آنهم در

آمریکا گفت مردم ایران گفتند هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران؟

اگر اعتراض مردم نبود سازگارا هم لب به سخن هم نمی گشود.

براستی چرا با مردم خود چنین رفتاری می کنید؟

پرسش اینجاست چرا آمریکا یا غرب رهبری مردم را با کارت سوخته

رهبری میکند؟

در حال حاضر از تمام رسانه های غربی کسانیکه خود از بدنه نظام

آخوندی بودند سخن می رانند. اگر پرونده کسانی که در آمریکا و سایر

رسانه ها می خواهند بزور جنبش سبز را رهبری کنند مطاله کنیم

خواهیم دید که همگی قبلا یا سپاهی بودند یا اینکه بگونه ایی

در نظام آخوندی سهیم بودند.

در این طیف از اکبر گنجی گرفته تا عبادی تا سازگارا و...دیگر همگی

خواهان سرنگونی این نظام نیستند آنها خواهان یک نظام معتدل

و یک رفرم در خود همین نظام آخوندی هستند.

بارها نقاب این افراد بزمین افتاد ولی انگار نه انگار و باز

تلاش دارند موسوی و کروبی را به جنبش سبز تنقیه کنند.

سپاه و آخوندها هم یک مانور سیاسی دادند و فشار بیشتری به

موسوی و کروبی آوردند تا بیشتر مردم را تحریک کنند که آنها درجایگاه

رهبری سبز تثیت کنند.

آیا جنبش اصلاحات دانشجویی 18 تیر یادتان نیست؟

آن جنبش را با تزریق رهبری بنام خاتمی به تعویق انداختند.

بیشترین قتلهای زنجیره ایی در زمان خاتمی رخ داد.

ما در ایران حاکمیت نظامی سپاه و ولایت مطلقه فقیه داریم.

اما این چه بانــد مـــافیایی است که اصرار دارد سبز را به بدنه نظام

بچسباند؟ در 25 بهمن خبری از از سبز و موسوی کروبی نبود.

ولی باز یک عده سطل رنگ سبز را بدست گرفته اند و بروی جنبش می پاشند.

این جنبش همانا جنبش رفراندم یا جنبش سرنگونی است که کوچکترین بهایی

به آن داده نمی شود.

شوربختانه هر بار جنبش سرکوب شده سالها طول کشید تا دوباره جنبش

خود را سامان دهد.

از همین جا رسما تمامی کسانی که از بدنه نظام بوده و هستند و هنوز

فراماسیونری هستند و مامور هستند و معذور، خواهانم که

خودشان را کنار بکشند.

خیانت این افراد از جنایت خامنه ایی و سپاه و بسیج کمتر نیست.

مـگر همین موسوی نبود که وقتی در 25 خرداد آن جمعیت میلیونی

که قصد رفتن بسوی صدا و سیما را داشتند و قصد تسخیر آنجا را

داشتند، موسوی ناگهان پیام داد نه به آنجا نروید

زیرا شما را خواهند کشت!؟

ولی دیدیم که بعد مردم با آنکه به توپخانه و میدان 7 تیر رفته بودند باز

بطرز وحشیانه ایی کشتار نمودند.

آخر چگونه میشود همگی گفتند دولت کودتا و در این کودتا مردم عادی

را خاک و خون کشیدند و به کهریزک بردند ولی رهبران فتنه که همانا

موسوی و کروبی هستند آزاد بودند و در جا اعدام نشدند؟

از یک سو می گویند این رژیم ترس ندارد و همه را می کـُـشـَد ولی

لز سوی دیگر میگویند اگر کروبی و موسوی را بکشند مردم قیام خواهند

کرد و رژیم می ترسد. باز از سوی دیگر می گویند ایران مصر نیست

آخوندها کشتار میکنند! عجب!

از سوی همگان گفتند مردم از رهبران سبز موسوی و کروبی عبور کردند ولی

بازمی بنیم برخی با پروریی و بی شرفی تمام باز می خواهند مردم را

در همان دایره آخوندی متصل و مرتبط نگهدارند.

اکنون دیدید چگونه مردم را به بازی گرفتند؟ مردم ایران نباید بدنبال

رهبر باشند. اگر آزادی می خواهید اگر شرف و سربلندی میخواهید

بپا خیزید. حتی فرض را برآن بگیریم که غرب بخواهد با آخوندها لاس بزند

یا آخوندها را برای جنگ دیگر در منطقه سرپا نگهدارد.

اما وظیفه من و تو ایرانی آنست که هوشیار باشیم و حق خودمان را از

نظام کثیف اسلامی بگیریم و فریب ماموران نظام آخوندی را نخوریم.
       مگر ما سالها پيش نگفتيم يکروزي اين آخوندها بجان هم خواهند افتاد و

 جنگ قدرت خواهد بود؟
پس چرا در اين جنگ قدرت جانب يکي از آن دو را بگيريم؟
بگذار همديگر را پاره پاره کنند.
وظيفه مردم بهره بردن از آشوب درون آخوندها بايد باشد
ما که دیدیم آشکارا در زمان جورج بوش با آخوندها معامله کردند و

لابی های آخوندی در آمریکا را براه انداختند و از بدنه خود نظام آخوندی

نفراتی را بخارج ارسال کردند تا رهبری مردم را بعهده بگیرند.

ما که شاهد این همه زمین خوردن های جنبش مردم در مبارزه بوده ایم، چرا

درس نمی گیریم؟ آزموده را آزمودن خطاست.

بقول اشو زرتشت راه راست یکی است و برای همین انگشت دست راست

نماد فروهر بسوی جلو است.

راه آزادی ایران یکی است و آن عبور از جمهوری اسلامی است.

درست در 25 خرداد 88 در تمامی مقاله هایم گوشزد کردم و امروز همه آن

را به تلخی تجربه کردیم.

مردم ایران باید بدانند که هر چه عمر این نظام بیشتر باشد ذلت و خواری خودشان

طولانی تر خواهد بود، اگر عمر این نظام طولانی تر باشد، غارت ثروت ایران

نیز بیشتر خواهد بود. آینده فرزندانشان تیره تر خواهد بود.

حالا اگر میخواهید بجای سرنگونی نظام ، یک رفرم کنید و باز خاتمی و موسوی

را بقدرت بیاورید تا شاید برای شما آزادی بیاورد، بفرمایید.

من از همین جا رسما اعلام می کنم اگر می خواهید مدیون جنبش سبز باشید پس

مدیون احمدی نژاد و سپاه باشید. زیرا اگر موسوی رییس جمهور میشد که آب از آب

تکان نمی خورد. پس بروید مدیون کسانی باشید که تقلب کردند و احمدی نژاد را

بقدرت آوردند. چرا موسوی باید مفت رهبر یک چیز باد آورده باشد؟

قضاوت را به عهده مردم می گذارم.

اگر می خواهید باز در دایره بدبختی و جهل مرکب دور بزنید، راه باز

است ولی من نگران جوانان بیگانه این سرزمین هستم. من هم در

همان آب و خاک ریشه دارم چگونه میتوان ناظر ویرانی ایرانم باشم

به امید آزادی مردم ایران از یوغ ستم و استبداد مذهبی اسلامی

پاینده ایران

نیک جعفرزاده 22 فوریه 2011 سه شنبه 3 اسفند

4. Februar 2011

چرا مبارک بماند بهتر است؟

چرا مبارک بماند بهتر است؟



تاریخ 57 ایران در مصر تکرار میشود. وقتی شاه گفته بود این شما و این دکتر شاهپور بختیار، یک عده

به تحریک غرب می گفتند شاه باید حتما بیرون برود بعدا همه چیز حل خواهد شد.

وقتی هر روز تلویزیون بی بی سی را می بینم که البرادعی را مطرح می کند و آنرا به عنوان رهبر

تزریق میکند مرا درست به یاد سال 56 می اندازد که رادیو بی بی سی هر روز نام آیت خمینی را بعنوان

رهبر جار میزد. در واقع امکان رفرم را که رژیم وقت با تمام اعماق
وجودش حاضر به آن کار بود
از ان سلب نمودند 

 
در واقع حسنی مبارک جدا حاضر به رفرم است همانگونه که تمام کشورهای

عربی آن رفرم را آغاز نمودند

 
ولی از سوی دیگر پافشاری آمریکا را باز می بینیم که باز ما را
  به ياد پافشاری جیمی کارتر
می اندازد که شاه را غیر دموکرات خطاب میکرد در صورتیکه 30 سال با رژیم مافیای آخوندی

معامله کردند.
حتی در زمان جورج بوش شرکت نفتی هالیبرتن را دیدیم که به سرپرستی

دیک چینی معاون جورج بوش هدایت میشد.

پرسش اینجاست آمریکا چرا اصرار به رفتن مبارک دارد در صورتیکه در دو ماه گذشته

آقای باراک اوباما از رژیم مصر تعریف و تمجید میکرد؟!

آنها می خواهند نقش رهبری مصر در جهان عرب را درهم بشکنند.
 اکنون مصر چه بخواهد چه

نخواهد ضربه مهلک به صنعت توریستی و جهانگردی مصر وارد شده است و بزودی اثر

مضاعف خود را بر همه اقشار نشان خواهد داد.

آیا براستی غرب هدفش دموکراسی در منطقه است؟ باورش بسیار سخت است.

در واقع تا زمانی که شرکتهای چند ملیتی نفت و اسلحه در جهان حاکمیت دارند

سیاست جهانی نیز دنباله رو آنهاست

چگونه می توان انتظار داشت که حسنی مبارک برود و دموکراسی در مصر حاکم شود؟
البته اميدوارم در مصر دموکراسي حاکم شود مبارک هم نبايد  مادام العمر
رييس جمهور باشد  ولي نه آنکه  پس از مبارک اسلاميون
  بر مسند قدرت بنشينند
اگر قرار باشد اخوان المسلمين جاي مبارک را بگيرند جدا بهتر است
فعلا حسني مبارک بماند
وقتی مردم را در میدان التحریر می بینید که نماز جماعت می خوانند، مطمئن
 باشید آنها نه معنای

دموکراسی را می فهمند و نه می توانند جایگزین خوبی برای مبارک باشند.

بیچاره مصر گرفتار نیرنگهای جهانی شده و دیگر حتی رفرم هم نکنند

دیگر نقش رهبری جهان عرب را ندارد و به احتمال زیاد جهان
 عرب به یک بیراه خطرناکی متهی میشود که

پایان آن بسیار نامعلوم است. منطقه و خلیج فارس را یک
 آینده خطرناک تهدید میکند.

نه آنکه غرب نمی دانست چه کسانی بجای شاه می آید. بخوبی هم میدانستند.

هشت سال جنگ خانمانسوز شاید برای دو کشور ایران عراق جهنم بود ولی

برای شرکتهای غربی ثروت انبوه بهمراه آورد.

امروزه شایده هیچ چیز به اندازه نام دموکراسی آلوده نشده است.

همه اینکارها زیرلوای دموکراسی صورت پذیرفت.

اگر آمریکا به نظر جمعی احترام می گذاشت دست کم به نظر
شورای لویه جرگه افغانستان

احترام میگذاشت. همگان شاهد بودیم.
در آن جمع به اتفاق آراء همه گفتند ظاهر شاه

ولی ناگهان کارزای از آن جمع ظهور کرد که برای آنها نیز ناشناخته بود.

اگر من امروز اینگونه اندیشه میکنم نتیجه یک عمر ظلم و ستم
ناروا در حق من ایرانی است از من نسل سوخته ساختند.

همه چیز ما را حتی ایمان ما را به دموکراسی بنام دموکراسی از ما گرفتند.

همگان در جنبش سبز دیدیم که چگونه غرب نرم افزار سرکوب شکار مردم را

در اختیار حاکمان اسلامی ایران قرار دادند. سیل جوانان بخاطر کنترل پیامک و امیل

دستگیر شدند. ولی حالا برای مردم مصر اشک تمساح میریزند.

آیا شرکت نوکیا و زیمنس می توانستند بدون اجازه ناظران

غربی نرم افزار شکار اینترنتی و پیامک را به آخوندها بدهند؟
 بعدش که دیگر کار از کار گذشته می گویند بله یکی دوتا شرکت

بدون اجازه ابزار فروختند و بعدا تنبیه خواهند شد.

پشت پرده تحریکات نام خلیج فارس چه چیز خوابیده است؟

آیا براستی آمریکا در کنار مردم و خواسته های آنان ایستاده است

یا در کنار شرکتهای نفت و اسلحه؟ به آمریکا چه مربوط که

 اصرار دارد و به مبارک می گوید همین حالا برو؟
چرا اوباما در سرکوب جنبش سبز به خامنه ايي نگفت برو؟

که مرا بیاد حرکت ننگین جیمی کارتر نسبت به شاه می اندازد.
 شاه مکان برای فرود نداشت ولی

احمدی نژاد هر ساله در آمریکا با شکوه جلال رسانه و دعوت
 از دانشگاه های معتبر پذیرفته میشود. چرا که نه؟

چه کسانی بهتر از جانوران نادان میتوانند ثروت ایران را حراج بزنند.

با این سونامی اخیر در جهان عرب، رهبری و تشکیلات جهان عرب
 را از هم پاشیده است و

رابطه دولتها را با مردم عرب متلاشی نموده است. بویژه مصر
 نمی تواند نقش رهبری داشته باشد.

اگر پس از این سونامی که در جهان عرب خلاء ایجاد کرده ،جنگی
بروز کند ساختار جغرافیایی و سیاسی منطقه تغییر خواهد کرد.

اگر پس مبارک در مصر اسلامیون بر مسند قدرت بنیشنند، گره
منطقه را کورتر خواهد نمود.

در همین چند سال گذشته بود که ما شاهد انتخابات فلسطین بودیم و دیدیک که

چگونه سازمان تروریستی حماس از آن بیرون جهید و چه کشتاری که براه نیفتاد.

غرب نام شاه را دیکتاتور لقب داد ولی به دیکتاتوری واقعی مانند خمینی او را آسمانی

نامید و در زیر نام وی از برکت اسلام ناب محمدی بی نصیب نماندند.

اینکه می گویند مبارک فعلا برود مسخره است. اگر خواهان رفرم هستند بگویند چه میخواهند

و چه برنامه ایی برای آینده مصر دارند. آیا آزادی بر اساس منشور حقوق بشر را

در مصر برای همگان تضمین میکنند؟

همین حرف را برای شاه می زدند. فعلا شاه برود هر که بیاید بهتر است.

از ان زمان تا کنون هیچ رسانه غربی جرات نکرده به سلاطین شیوخ
عرب بگوید دیکتاتور.

زیرا ترجیح می دهند به زندگی همیاری انگلی خود با آنها ادامه دهند.

آن مردمی که ندانند چه می خواهند و با ریسمان پوسیده رسانه و
 تبلیغات غرب به چاه عمیق

می افتند حقشان است شلاق سخت دیکتاتور های بعدی بر بدنشان حس کنند.

امروز دیگر نیایند و نگویند ما نمی دانستیم که خمینی چنین شخصیتی دارد.

باید دانست در زیر لوای مذهب نمی توان به مردمسالاری دست یافت.

زیرا دو چیز متضاد هستند. جامعه مردسالار مذهبی را وقتی از همان

آغاز نمی بینید پس دیگر ادعای آزادی نکنید.

من در شگفتم چگونه تاریخ در چشمانمان تکرار می گردد و
 با آنکه زمان به سمت جلو در

پیش است ، ولی باز نادانی در سطح گسترده دامن گستر میشود و مردم مانند

گله های گوسفند بدنبال چوپان نادان براه می افتند.

امیدوارم باز در ایران مردم نگویند بله این احمدی نژاد است که نمی فهمد و اگر باز

خاتمی بیاید بهتر است زیرا در زمان وی آزادتر بودیم. باز با ترفند دیگری مردم

را به پای صندوق انتخابات بکشانند.

اینجاست که می گویم مردم یک جامعه باید معنای آزادی را در تمامیت آن درک کنند و

آنرا مطالبه کنند. نه آنکه بگویند در زیر سایه الله دموکراسی می خواهیم و

زنان ما باید زیر پوشش حجاب باشند و مرد سالاری را بجای مردمـسالاری بفهمند.

تا جامعه اسیر چنین افکار و اعتقاد پوچ است، پروسه دموکراسی فرسنگ ها

با مردم آن سرزمین فاصله خواهد داشت.

درست همین نقطه ضعف را غربی ها می دانند و بجای ریشه کن کردن در لوای آن

اقتصاد ورشکسته خود را سامان میدهند.

البته فرقی نمی کند غرب و شرق برای ما یکی است.
 زیرا از هر دو آنها نیش خوردیم.

ما خواهان ارتباط ازاد و دوستانه با جهان آزاد هستیم.

به امید آزادی مردم منطقه. به امید آزادی ایران

به امید سرنگونی جمهوری فراماسیونری اسلامی ایران.

برقرار باد رنسانس ایرانی

نیک جعفرزاده 4 فوریه 2011 / آدینه (جمعه) 15 بهمن 1389
منظور ماندن حسني مبارک برا ي هميشه نيست بلکه اگر مردم مبارک
 را نمي خواهند با رفراندوم بگويند نه و امکان رفرم يا تغيير داده شود
و در واقع بلاي 57 بر سر مردم مصر نيايد و دچار هرج و مرج شود