27. Juli 2010

ای کاش جنگ میشد؟

ای کاش جنگ میشد؟


در دروه اول جرج بوش آقای مایکل لدین گفته بود که روزی شود که ایرانی ها

خود آرزوی جنگ کنند.

در همان زمان نیز در چند مقاله آماری به دوستان ارائه دادم که امروز تازه به

همان نقطه اول رسیدیم.

من مطلقا از جنگ خوشم نمی آید عزیزترین خویشاوندانم را در جنگ از دست دادم.

ولی ای کاش دولتهای غربی مانند بوش هشت سال بر طبل جنگ نمی کوبیدند و به آن

عمل می کردند.

بد بختی اینجاست که دول غربی نیز فهمیدند که وقتی آخوندها زور و فشار را ببینند

باج می دهند و جام زهر می نوشند.

بر طبل جنگ کوبیدند و شرکت هالبرتون قرادادهای نفتی را امضاء می کرد.

با آنکه همگان میدانستند هالیبرتون مستقیما زیر نظر دیک چینی

معاون بوش اداره میشد.

باز اینبار بر طبل جنگ می کوبند. تحریم هم می کنند ولی در کنارش می گویند اگر

پشت میز مذاکره بیایی به تو یک هویج سرخ خوشمزه می دهیم.

مشکل در کجاست براستی؟

آیا اتم ایران مشکل شماست؟ آنرا که غرب برایشان تهیه نمود همانگونه که در

شورشهای 22 خرداد نوکیا و زیمنس نرم افزار سرکوب را در اختیار نظام اسلامی

قرار داد.

بیش از این دموکراسی بدنام غرب را به لجن نکشید. به گمانتان مردم ایران

شاهد ایران رفتارهای پشت پرده نیستند؟

اگر شما همان ده یا پانزده سال پیش این رژیم خدمتگذار کارتلهای نفتی را

سرنگون می کردید میلیارد ها دلار به ترکیه نمی رفت.

باز صدها نفر کشته نمی شدند و باز میلیارد ها دلار به دبی و جاهای دیگر

سرازیر نمی شد. دزدیهایی که در طی این چند سال شد هزینه اش بمراتب از

جنگی که مارا از آن می ترساندید بالاتر است. قابل قیاس نیست.

آری ما اکنون ده سال جلو بودیم و کلی از ایران را آباد کرده بودیم.

آنچیزی که شما از آخوندها طلب می کردید می توانستید در لوای دوستی در

جکومت آینده ایران دریافت نمایید.

ولی شوربختانه من میدانم جریان چیست. پول نباید بجز برخی مکانها

در کشورهای دیگر اشباع شود.

سناریو عراق و کویت باید تکرار شود. کویت پس از هشت سال کمک به عراق

آخرش توسط صدام له شد.

کسی هم نتوانست بفمد صدام در دادگاه چه سندی دارد زیرا هر دو وکیل

صدام ترور شدند و اسناد محو شد.

هدف اصلی از جنگ کشورهای عربی منطقه است.

راه تخلیه صندوق پولی آنها از ایران می گذرد. در بحران جهانی اقتصاد همه نالیدند

که تورم است. یکی از خود نپرسید آن پولهای باد آورده از جنگ منطقه و کویت و

جنگ نفتی به کجا رفت.

هدف من این نیست که ضد جهان غرب باشم. هدف من آنستکه روشنفکران ایرانی

از مطلقگرایی و ایمان مطلق به دموکراسی و الگوهای دیگر بیرون آیند و جهان را

فعلا آنگونه که هست پذیرا باشند.

اینکه ما جنگ را رد کنیم یا نکنیم کوچکترین تاثیری به حال کارتلهای غول پیکر

جهانی ندارد. آنها نقشه های خود را پیش خواهند برد.

همانگونه که در جنگ هشت ساله بردند. نه فریاد آن آواره جنگزده ایرانی بگوششان

میرسید و نه ویرانی ایران به دیدشان می آمد.

اینجا نبرد سنگین روسیه و غرب و چین بر سر منابع ایران است و ما در زیر

پای فیلها له میشویم. این یک واقعیت تلخ است.

من هنوز به این واقعیت تلخ ایمان دارم. اگر ماموریت کارتلهای بزرگ را

قشر روشنفکر و ملی جامعه به عهده نگیرد این ماموریت به عقب مانده ترین

قشر جامعه واگذار خواهد شد که زیان دوگانه دارد.

ملی گرایان ما بسیار ملی گرا هستند ولی سیاستمدار نیستند که بدانند از پل سیاست

کج دار و مریز است که می توان هم ملیت و هویت را حفظ کرد و هم زندگی آرام

را برای همه فراهم نمود.

به نظر شما فقر بدبختی عامل انقلاب خواهد شد؟ من وقتی به

پایتخت آرژانتین و برزیل نگاه می کنم چنان فقری با چنان جنایت روزانه ایی که

آنجا صورت می گیرد در تهران اتفاق نمی افتد. ولی می بینیم که کوچکترین نشانه ایی

از انقلاب در این دو پایتخت صورت نمیگیرد.

پس باید دانست که انقلاب ها تا اندازه بسیار زیادی قابل کنترل ابرقدرتهای جهان میباشد.

همین کارتلها جمهوری اسلامی را با چنگ و دندان تا کنون حفظ کردند.

بیایید با هم روراست باشیم. اینگونه ما همدیگر خیلی بهتر درک می کنیم و دیگر درگیر

حزب بازی نخواهیم بود. وقتی بدانیم همه فریب خورده و هول یک محور می چرخیم،

آنگاه در برابر هم جبهه نمی گیریم.

مانند ژاپنی و آلمانی با همه بد بختی و ویرانی کشورشان را آباد کردند و می دانند

که هنوز هم به متفقین باج می دهند. اگرچه هم چشم دیدن متفقین را نداشته باشند

ولی فعلا با سیاست کج دار و مریز به پیش رفته و می روند.

امیدوارم هم میهنانم مرا درک کرده باشند. این ایران ماست. تمام خاطرات و ریشه

ما و هویت ما در آنجاست. اگر مردم ما یکدست نباشند دولتمردان ما همیشه

مانند مرغی که بروی تخم اردک خوابیده و به گمانش جوجه ها از آن خود است

ولی غافل از آن هرچه از تخم بیرون می آید تخم اردک است و جهان دیگری دارد.

منظور آنستکه ما همیشه در دولت های مختلف ایران فراماسیونرهایی داشته و داریم

که راه صاف کن هستند. آنها آن تخم ها از پیش در دولتها کاشته اند

ما نیاز به سیاستی داریم که بی نهایت باز و مرتبط به بازار جهانی باشد که دیگر

نیازی به فراماسیونها نباشد.(بحث مفصل اقتصادی)

دیگر هربار در یک دولت مرغ جوجه اردک بیرون نیاید.

بد بختی در آنجاست که باز دوباره با فرار همه سرمایه ها و فلاکتها تازه جنگ

صورت بگیرد. این همانجایی بود که مایکل لدین می گفت روزی بشود که

آرزوی جنگ کنید.

آنگاه ما دوبار زیان دیدیم و کارتل های چند ملیتی دوبار سود بردند.

زیرا روشنفکران ما دولتمردان ما یا نادان هستند یا فراماسیون.

تازه باید امیدوار بود که این جنگ برضد آخوندها باشد نه جنگ میان ایران

و اعراب. زیرا جنگ میان اعراب یعنی تثبیت هر چه بیشتر حکومت

خدمتگذار(نفتی) نظامی اسلامی. اگر هدف نهایی جداً ایران باشد از همین

جنگ میانبر وجود دارد که به بهانه دفاع از اعراب به ایران حمله کنند.

همانطور که به بهانه ازادی کویت عراق صاف شد.

بهر حال امیدوارم که آزادی ایران با کمترین هزینه انجام پذیرد.

اهورا نگهدار ایران باد.

نیک جعفرزاده 27 ژولای برابر با 5 مرداد ماه 89


آزادی و پيشرفت ايران از آرمانهای بلند ماست. همه با با هم برای ايرانی آزاد وپيشرفته يکی شويم. نيک جعفرزاده
 jnik@aol.com