25. Mai 2010

قدرت چیست و مراکز قدرت در کجای جهان نهفته است؟





قدرت چیست و مراکز قدرت در کجای جهان نهفته است؟



قدرت یک واژه عربی است و واژه های قــَـدَر و اقتدار از همین واژه سرچشمه میگیرد.


در پارسی توانا اَبـَرتوانا یا واژه چیرگی بجای اقتدار بکار برده میشود.


ما اگر در محیط کوچک چند نفری کودکان در کودکستان بنگریم خواهیم دید که میان همان چند


کودک یکی نسبت به همه نقش رهبری گروه را بازی میکند.


قدرت در سیاست و جهان آزاد نیز به همین شکل است. کسانیکه بیشترین ثروت و منابع ثروت را در


اختیار دارند به همان اندازه نقش تعیین کننده در سیاست راهبردی جهان دارا هستند.


برخی ها فوراً گمان می کنند که بیل گیت سرپرست ماکروسافت حتما از ثروتمندترین است. خیر.


ما چند کانون قدرت کلاسیک در جهان داریم که اخیراً چندی به آن افزون شدند.


1. تمام بانکها وکشورهای اقماری به سرپرستی ملکه انگلیس


2 . میسونرهای آزاد و ناظر بر بازار و اقتصاد جهان که نشان آنها یک چشم دائماً باز


در نوک قله اهرم ثلاثه (پرامید) در یک دلار اسکناس آمریکا نیز دیده میشود.


شامل مالکان صنایع نظامی،نفتی و صنعتی آمریکا میشود


3 . صهــیــون ها (مرکز یهودیان جهان)


4 . اروپای غربی متحد با ارزش پولی یورو (منهای انگلیس)


5. واتیکان با توان مالی مجهول و قدرت بالا


6. مــافــیـا (سیسیل)


7. چین رقیبی خطرناک و سرسخت برای تمام غرب


روسیه مرکز قدرت اتمی محسوب میشود ولی خطری برای صنایع غرب نیست.


چرا کشورهای نفت خیز عربی و ایران مراکز قدرت محسوب نمی شوند با آنکه پول و ثروت


انبوهی آنجا خوابیده است؟


ابتدا به تشریح قدرتهای نام برده بپردازیم.


قدرتهای بزرگ در بسیاری موارد برای اهداف مشترک با هم یکپارچه عمل می کنند ولی این


دلیل نیست که آنها همدیگر را دوست داشته باشند. در پس پرده نبرد سنگینی جریان دارد.


انگلیس. با آنکه داری یورو نیستند ولی حق وتو برای یورو دارا هستند.


از کانادا گرفته تا استرالیا و آفریقای جنوبی و سی کشور اقمار انگلیس زیر فرمان پنهان


ملکه انگلیس اداره میشوند.


حساب برسید که از زمان استعمار هند تا کنون پول و جواهرات به خزانه ملکه ریخته شده.


از کشورهای کوچک آسیا و جدا شده از چین بهره گرفته شده. حالا بیایید یک حساب سرانگشتی


برسید و ببینید که بیل گیت کوچولو کجا و ملکه انگلیس کجا ؟


یکی دیگر از مراکز قدرت جهان همانا ناظران و یا مسیون های آزاد در آمریکا هستند تمام سیاستهای


داخله و بویژه خارجه نه تنها در آمریکا بلکه در جهان زیر نظر این انجمن پنهان است.


پس شکست سخت انگلستان از آمریکا این سران در سال 1776 بنیاد این انجمن را گذاشتند که امروز


از پیچیده ترین قدرتهای جهان تبدیل شده است.


آنها سوگند یاد نمودند که همواره نبض اقتصاد جهان را زیر کنترل خود داشته باشند و امپراتوری


دلار آمریکا را در همه بحرانها در صدر نگهدارند و معاملات نفت و بازرگانی جهان همواره


با دلار صورت پذیرد.


امروز وظیفه اصلی این چهره های پنهان به زیر کشاندن اقتدار یـورو و کنترل چین می باشد.


این امر آسان نیست.


به همین دلیل انگلیسی ها در دل غرب اروپا جای دارند ولی هرگز واحد پولی یورو را نپذیرفتند.


حتی کشور سویس که مانند صندوق پول این سران پنهان و باندهای مافیا عمل می کند، یورو را


نپذیرفت.


اروپای غرب انگلیس را زیر فشار گذاشت و با اعلام کردن جنون گاوی به صادرات گوشت گاو


بریتانیا که در جهان بی رقیب است زیان هنگفتی وارد ساخت.


ولی باز انگلیس واحد پولی یورو را نپذیرفت.


پس از آن انگلیسی ها جنگ آنفولانزای خوکی را براه اندختند. این نبرد پنهان ادامه داشت.


تا اینکه بازیهای المپیک جهانی را بخورد یونان دادند.


یونان توان انجام و پذیرایی بازیهای المپیک را نداشت. وام هنگفت و کمر شکنی را به


یونان دادند. با آن همه هزینه سنگین وقتی دیگر بازهای المپیک آماده شده بود چند بمب در


شهر آتن منفجر شد. همین امر سبب شد که توریستهای اندکی وارد یونان شوند.


دشمنان یورو نیش بسیار کشنده ایی به یونان زدند و کمر اقتصادی یونان را در واقع به


این شکل شکستند. این فشار طبعا بروی دو پایه اصلی اروپای دارای یورو وارد می شود.


نخست آلمان و سپس فرانسه. این آغاز سونامی اقتصادی است.


از آنجا که روزی رامزفلد دید اروپای غرب به ساز آنها نمی رقصد و گفت شما


اروپای کــهــنه هستید، نشان از چند چیز داشت.


نشان از آن داشت که آن چشمهای اهرم ثلاثه کار خود را از کانال ارگانهای بین المللی


به پیش می برند.


در این زمان که دیگر کمونیست وجود نداشت و شرکتهای غربی به پاره کردن هم


سرگرم بودند چینی ها از فرصت سوء استفاده کردند و شروع به نسخه برداری از


صنایع غرب کردند و حتی شرکتهای غربی برای عرضه کالای ارزان به کارگران ارزان چینی


متوسل شدند.


این امر تا بدانجا پیش رفت که از چین که فقط یک قدرت هسته ایی بود یک قدرت صنعتی


بزرگ ساخت.


وجود و زایش یــورو یعنی دگردیسی قدرت و ایجاد قطب جدید قدرت در برابر دلار.


در اینجا از قدرت تقریبا نوپای دیگر یاد کنم. پس از جنگ جهانی دوم صهیونیستها


متشکل تر شدند و حتی اعضای انجمن مسیونهای آزاد آمریکا را تشکیل می دهند.


تقریبا میشود گفت در هر قطب قدرت هم سهیمند و هم نافذ.


هر قطب قدرت تلاش دارد تا صهیونیستها شریک مطلق خود گردند نه مشترک.


در هیئت حاکمه آمریکا تلاش و نبرد سنگینی میان قدرت انگلیسی و قدرت صهیونیستی


در جهت رهبری کامل آمریکا وجود دارد و اساساً در آن انجمنی که در


سال 1776تاسیس شد تا به امروز گرایش به دو قطب انگلیسی و صهیونیستی دارد.


دو قدرت منفعل دیگر مافیای جهانی و واتیکان بطور همرا و متحد دلار همراه بوده و هستند.


واتیکان مرکز مالی بزرگ که هر روز بر ثروت بی مالیاتش افزوده می شود.


آنجا که ثروت انبوه میشود حرف نیز برای گفتن نیز هست.


پس از شکست متفقین در جنگ جهانی دوم دیدیم که چه بر سر آلمان و ژاپن آمد که


هنوز هم براحتی از زیر قرارداد جنگی بیرون نمی آیند.


اما چرا سخنی از مجازات شریک سوم متفقین بمیان نیامد؟ ایتالیا نیز باید تــنبیه میشد.


آمریکا با ایتالیا مشترکاً قردادی بر سر سیسیل انجام دادند و هیچگاه صدایش درنیامد.


اثر آن قرارداد را امروز در افغانستان و ایران می توان دید.


پس از خروج طالبان از افغانستان صادرات مواد مخدر چهار برابر شد. این ثروت انبوه


از طریق ایران حتی با محافظت سپاه پاسداران به اقصی نقاط جهان ترانسپورت می شود.


بی جهت نیست که سپاه پاسداران به یک شرکت غول آسایی بدا شده است که مخابرات ایران


را به آسانی خریداری می کند و هزاران شرکت ریز و درشت در اختیار آنهاست.


پس ببین که آن شرکت مادر که در سیسیل نشسته است چه درآمدی دارد؟


اگر فکر کردید مافیای سازمان یافته در جهان صاحب ندارد و سرخود کار میکند پس


بهتر است به عبادت خود ادامه دهید. به سود خدایگان قدرت است.


این قدرتها شش گانه را که نام برده ام آنقدر بزرگ هستند که تصورش نیز برایتان سخت


است چه رسد به محاسبه آن. مانند اندازه کره زمین در مقیاس با کهکشان راه شیری است.


در میان قدرتهای غربی علاوه بر جنگ بر سر قدرت داخلی یک اتحاد اجباری بوجود


آمده است و آن زنگ خطر چین است که بصدا در آمده است.


صنایع جهان سرمایداری غرب دیگر فضایی برای رشد و گسترش بازار خود نمی بینند.


همه جا را تقریبا چین به محاصره خود گرفته و از ریزترین تا درشت ترین ابزار


را تولید می کند یا مشابه آنرا میسازد. اینجاست که غرب باز زمان شوروی


سابق احساس می کند که دشمن خطرناکی را در پیشرو دارد که زندگی غرب را


به خطر انداخته است.


مثلا اگر جنرال موتورز آمریکا به محو رقبای ژاپنی و آلمانی خود مشغول بود امروز


مجبورند اتحاد اجباری داشته باشند. حتی روس ها نیز مجبورند با پنج قدرت غرب


همراه باشند تا چین. بسودشان است.


حال چرا کشورهای عربی و ایران با داشتن ثروتی به اندازه هر یک از


شش قطب قدرت جهان جزء مراکز قدرت بشمار نمی آیند؟


کشورهای عربی و ایــران غرق در خرافات ژرف خود هستند. این خرافات حتی


قشر روشنفکر جامعه را نیز ناتوان ساخته و سبب میشود که این کشورها به آسانی


در دامــهای مختلف قدرتهای برتر جهان گرفتار آیند.


قدرت فقط اتمی نیست. روسیه با داشتن چندین از آن بمبها نیز هنوز وابسته به تکنولوژی


غرب است چه رسد به پاکستان و ایران.


برای نمونه توجه شما را به ثروت انبوی که در سی سال گذشته از خاورمیانه به صندوق


شرکتهای غربی رفت، جلب می کنم.


تاریخ سی سال ایران با همه کشورهای منطقه و عربی گره خورده است.


در این سی سال هشت سال جنگ ویرانگر برای مردم ولی نعمت برای کمپانیها چنان ثروتی را


را به غرب سرازیر کرد که قادر به شمارش ارقام نیستید.


صرف نظر از غارت نفت ارزان و فروش سلاح نظامی تازه پس از پایان جنگ صدام به کشور


کویت حمله کرد!!! کویتی که در جنگ هشت ساله همیشه عراق را یاری رسانده بود.


تمام اسکله های نفتی کویت سوخت و نابود شد.


حال شما گمان می کنید که آمریکا به رایگان کویت را برای امیر کویت آزاد نمود؟


چه ثروتی که از آنجا رفت ، خدا داند. چه قراردادی که میان آنها بسته شد، خدا داند.


صدام و خمینی بزرگترین خدمت را در تمام طول تاریخ بشریت چه خواسته یا ناخواسته برای


خدایگان قدرت نمودند.


حال دیدید چـــه آســــان پول و ثروت منطقه به جیب خدایگان قدرت روانه می شود؟


این داستان هنوز تمام نشده و ادامه دارد.


ما جنگ عرب و عجم را در پیش داریم. ما جنگ خلق ها را در پیش داریم.


ما بهای نادانی خود را با نرخ گران پرداخت می کنیم. نوش جان کشورهای منطقه.


آنقدر در برابر الله و خدای خود عبادت کنند تا جانشان درآید.


حماقت خلق ها و مردمهای جهان باید ادامه داشته باشد. کلیسا را که دیروز از درب اروپا


بیرون راندند از پنجره وارد شد و باز قدرت خود را همه جا اعمال می کند و خزنده به جلو


می جهد. مهم آن است خروج ثروت از منطقه چه می طلبد.


گاهی خروج نفت اتحاد می طلبد. مثلاً نفت آذربایجان سبب می شود که دو دشمن خونین


ترک ها و ارمنی را بزور به هم آشتی بدهند و می دهند و کنار یک میز می کشانند.


اگر لازم باشد اقوام ایرانی را متحد یا بجان هم می اندازند.


اگر خــدا وجود می داشت باید از وجود خود شرم می کرد که چنین موجوداتی یا جاندارانی


پست بنام انسان آفریده که کره خاکی را به تاخت و تازه آزمندی خود به لبه پرتگاه کشانده است.


تازه آنانکه با نام خدا یا الله یا مسیحیت می تازند بیشتر جنایت می کنند و آلوده تر هستند


. آری نبرد میان خدایگان قدرت آنقدر ادامه خواهد یافت تا آنکه کره زمین زیر فرمان بخشی


بسیار کوچک خواهد بود که بر سرتاسر کره خاکی اعمال نفوذ نماید.


برتر بودن ذات اشرف مخلوقات است.


به امید حاکمیت خــرد و اندیشه که شاید کره خاکی را نجات دهد.


نیک جعفرزاده 25 ماه می 2010