2. August 2013

نامه سرگشاده به شورای ملی ایرانیاننامه سرگشاده به شورای ملی ایرانیان


نامه سرگشاده به شورای ملی ایرانیان
دقیقا نمی دانستم بعنوان یک عضو شورا نامه خود را به سخنگوی شورا بفرستم یا 
به دفتر سیاسی آن!
زیرا سخنگو بازتاب دهنده نظرات نهاد و ارگان خاصی هست. 
از سوی دیگر وقتی به سخنان شاهزاده گوش فرا دادم شنفتم که فرمودند این اقدامی 
است که من نموده ام یا این تیر آخری است که شلیک کرده ام....!
از این جهت من هنوز هضم نکرده ام و ندانستم دقیقا باید خطابه نامه من چه فرد یا
چه دفتر یا نهادی باشد. 
بنابراین گفتم شاید یک نامه سرگشاده بفرستم تا این امواج پخش شده در هوا را 
یکی بگیرد. هدف ما کاربرد بهتر و کارآیی مفید شورای ملی می باشد نه
در جهت تخریب و انشعاب آن.
مدتی است پس از آن نامه به خامنه ایی سکوتی حاکم است سکوتی که پشت آن
هزاران حرف نگفته پنهان است.
جالب اینجاست برای به ثمر رساندن شورا از بخش بزرگ نیروهایی طیف پادشاهی
بهره گرفته شد همان نیروهایی که روزی بعنوان تندرو به نظراتشان اهمیتی داده نمی شد.
پس از بهره گیری از آن نیروها طیفی بر آن نیروها حاکم شد که بریده های نظام بودند
که مورد پذیرش طیف بهره برداری شده نبود.
ناگفته نماند بیشتر حاضرین بخاطر شخص شاهزاده و همنظری شهبانو بود که 
پا به میدان گذاشتند.
مطئنا شاید اگر بریده های نظام اکثریت دفتر سیاسی را تشکیل نمی دادند نامه ایی هم
به خامنه ایی نوشته نمی شد. اگرچه شاید مثبت.
ما جنبش رفراندوم و سپس فرآیند انشعاب آنرا میان نیروهای برونمر دیدیم و نباید
بگذاریم بجای اتحاد و یکپارچگی باز یک همایش بی ثمر را به پیش ببریم.
بسیاری از اعضای شورا نیز با من تماس گرفتند و دنبال راهکار و چاره می گردند.
منفعل حرکت کردن شورا سبب نگرانی بسیار از دوستان شد.
با یک مثال ساده موقعیت شورای ملی را به تصویر می کشانم.
تانک دشمن روبروی ما ایستاده و ما برای مقابله با آن بجای آرپی جی تپانچه برمی داریم!
چنین واکنشی سبب می شود که خامنه ایی همان شخصی که شاهزاده سخنگوی شورای
ملی برایش شکایت کرده است، به جهان بگوید که دشمنان ما نیز ما را پذیرفته اند و یا
در انتخابات ما نیز شرکت نموده اند که خود بگونه ایی تایید نظام است.
تجربه برای ما ثابت کرده است که صدها قطعنامه و بیانیه ایی که اپوزیسیون برونمرز
تاکنون صادر کرده از درج واژه سرنگونی هراس داشته و دارند.
سخنگوی شورای ملی می فرمایند که خواسته ما در واقع انحلال طلبی است ولی
در عمل از درج بسیاری از ماده هایی که بوی انحلال یا سرنگونی میدهد از گنجاندن
آن در منشور یا اساسنامه هراس داریم یا می گوییم که مناسبت ندارد! 
رفتار شورا بگونه ایی بوده که یاران بگونه ایی احساس نشستن در کنار بخشی
از بدنه نظام به آنها دست داده است.
ما نیز مانند شاهزاده که اصرار بر شفاف سازی دارند می خواهیم شفاف سازی کنیم
یا آنکه شفاف سازی را نیز مانند واژه سرنگونی در پستوی منشورها و اساسنامه ها
پنهان کنیم.
ما را به بهانه تجزیه و جنگ ترساندند و تند تند و شتابان چون ایران در خطر است
فعلا از همه چیز منشور... صرف نظر کنیم.
در واقع تجزیه و جنگ تا کنون دو حربه و ترفند دراز مدت رژیم و اربابان برونمرز آن بود
تا مردم را از ترس این دو حربه به دامان آخوندها بکشانند. غافل از اینکه هر بار قسمتی

 از خاک ایران رفت حاصل قراردادهای ننگین بوده نه از جانب ملت.
امیدوارم در نشست های بعدی دیگر در دام این دو ابزار فریب رژیم و حامیان آن
نیفتیم. زیرا اگر بخواهد جنگی هم انجام پذیرد صدتا شورای ملی هم کنار هم جمع شوند 
کوچکترین اثری روی آن ندارند. پس بیاییم انرژی خود را بی جهت هرز نداده و آنچه که در توان
توان ما هست انجام دهیم و هر بار اسب تروای رژیم را بدرون صفوف مخالفان 
جمهوری اسلامی راه ندهیم
باید از هم اکنون تصمیم بگیریم و تکلیف خودمان روشن کنیم که چه میخواهیم
نمی خواهم وارد جزئیات بشوم زیرا هزاران حرف نگفته داریم و هدف ما نیز
همانطور که گفته شد ضدیت با برخی افراد و تخریب آنها نیست بلکه کارآیی 
و بهره دهی بیشتر و بهتر شورای ملی می باشد
من همینجا رسماً به نمایندگی بسیاری از اعضای شورای ملی از دفتر سیاسی و
سخنگوی شورای ملی خواهانم که هر چه زودتر بفکر تشکیل نشست بعدی
شورای ملی باشند.
هم میهنانی که عضو شورا هستند یا حتی عضو نیستند و ممکن است 
بعداً عضو بشوند ما را یاری فرمایند.
با سپاس فراوان از همه میهن پرستان
پاینده ایران. زنده باد آزادی
سرنگون باد جمهوری اسلامی در هر فرم آن
نیک جعفرزاده 2 آگوست 2013




1 Kommentar:

Mashroote padeshahi hat gesagt…

این مقاله در آپریل 2012 نوشته شد و توافق بر سر سوریه و روابط پنهانی با آمریکا را نیز پیشگویی کرده بودم
http://iran7000.blogspot.de/2012/04/blog-post.html

خطر صلح با آخوندها از خطر جنگ بیشتر است