22. November 2011

چرا مبارک بماند بهتر است؟

من اين مقاله را هنوز حـُسني مبارک بر سر قدرت نشسته بود نوشتم
من اين مقاله را برداشته بودم زيرا آنقدر به من گفتند که شما به جنبش آنجا توهين مي کنيد.
ولي امروز دوباره اين مقاله را مي گذارم زيرا حرف من و آينده نگري من درست از آب درآمد



چرا مبارک بماند بهتر است؟

تاریخ 57 ایران در مصر تکرار میشود. وقتی شاه گفته بود این شما و این دکتر شاهپور بختیار، یک عده
 به تحریک غرب می گفتند شاه باید حتما بیرون برود بعدا همه چیز حل خواهد شد.
يک عده شعار مي دادند بيختيار نوکر بي اختيار.
وقتی هر روز تلویزیون بی بی سی را می بینم که البرادعی را مطرح می کند و آنرا به عنوان رهبر
تزریق میکند مرا درست به یاد سال 56 می اندازد که رادیو بی بی سی هر روز نام آیت الله خمینی را بعنوان
رهبر جار میزد. در واقع امکان رفرم را که رژیم وقت با تمام اعماق وجودش حاضر به آن کار بود
از آن سلب نمودند.
در واقع حسنی مبارک جداً حاضر به رفرم است همانگونه که تمام کشورهای عربی آن رفرم
را آغاز نمودند.
ولی از سوی دیگر پافشاری آمریکا را به رفتن مبارک را می بینیم که باز ما را به پافشاری جیمی کارتر
می اندازد که شاه را غیر دموکرات خطاب میکرد در صورتیکه 30 سال با رژیم مافیای آخوندی
معامله کردند. حتی در زمان جورج بوش شرکت نفتی هالیبرتن را دیدیم که به سرپرستی
دیک چینی معاون جورج بوش هدایت میشد.
پرسش اینجاست آمریکا چرا اصرار به رفتن مبارک دارد در صورتیکه در دو ماه گذشته
آقای باراک اوباما از رژیم مصر تعریف و تمجید میکرد؟!
آنها می خواهند نقش رهبری مصر در جهان عرب را درهم بشکنند. اکنون مصر چه بخواهد چه
 نخواهد ضربه مهلک به  صنعت توریستی و جهانگردی مصر وارد شده است و بزودی اثر
مضاعف خود را بر همه اقشار نشان خواهد داد.
آیا براستی غرب هدفش دموکراسی در منطقه است؟  باورش بسیار سخت است.
در واقع تا زمانی که شرکتهای چند ملیتی نفت و اسلحه در جهان حاکمیت دارند سیاست جهانی نیز
دنباله رو آنهاست.
چگونه می توان انتظار داشت که حسنی مبارک برود و دموکراسی در مصر حاکم شود؟
وقتی مردم را در میدان التحریر می بینید که نماز جماعت می خوانند، مطمئن باشید آنها نه معنای
دموکراسی را می فهمند و نه می توانند جایگزین خوبی برای مبارک باشند.
بیچاره مصر گرفتار نیرنگهای جهانی شده و دیگر حتی رفرم هم نکنند دیگر نقش رهبری
جهان عرب را ندارد و به احتمال زیاد جهان عرب به یک بیراه خطرناکی منتهی میشود که
پایان آن بسیار نامعلوم است. منطقه و خلیج فارس را یک آینده خطرناک تهدید میکند.
نه آنکه غرب نمی دانست چه کسانی بجای شاه می آید. بخوبی هم میدانستند.
هشت سال جنگ خانمانسوز شاید برای دو کشور ایران عراق جهنم بود ولی
برای شرکتهای غربی ثروت انبوه بهمراه آورد.
امروزه شایده هیچ چیز به اندازه نام دموکراسی آلوده نشده است. همه اینکارها زیر
لوای دموکراسی صورت پذیرفت.
اگر آمریکا به نظر جمعی احترام می گذاشت دست کم به نظر شورای لویه جرگه افغانستان
 احترام میگذاشت. همگان شاهد بودیم. در آن جمع به اتفاق آراء همه گفتند ظاهر شاه
ولی ناگهان کارزای از آن جمع ظهور کرد که برای آنها نیز ناشناخته بود.
اگر من امروز اینگونه اندیشه میکنم نتیجه یک عمر ظلم و ستم ناروا در حق من ایرانی
است از من نسل سوخته ساختند.
همه چیز ما را حتی ایمان ما را به دموکراسی بنام دموکراسی از ما گرفتند.
همگان در جنبش سبز دیدیم که چگونه غرب نرم افزار سرکوب شکار مردم را
در اختیار حاکمان اسلامی ایران قرار دادند. سیل جوانان بخاطر کنترل پیامک و امیل
دستگیر شدند. ولی حالا برای مردم مصر اشک تمساح میریزند.
آیا شرکت نوکیا و زیمنس می توانستند بدون اجازه ناظران غربی نرم افزار شکار اینترنتی
و پیامک را به آخوندها بدهند؟ 
 بعدش که دیگر کار از کار گذشته می گویند بله یکی دوتا شرکت
بدون اجازه ابزار فروختند و بعدا تنبیه خواهند شد.
پشت پرده تحریکات نام خلیج فارس چه چیز خوابیده است؟
آیا براستی آمریکا در کنار مردم و خواسته های آنان ایستاده است یا در کنار شرکتهای
نفت و اسلحه؟ به آمریکا چه مربوط که اصرار دارد و به مبارک می گوید همین حالا برو؟
که مرا بیاد جمله ننگین جیمی کارتر به شاه می اندازد. شاه مکان برای فرود نداشت ولی
احمدی نژاد هر ساله در آمریکا با شکوه جلال رسانه و دعوت از دانشگاه های معتبر
پذیرفته میشد. چرا که نه؟
چه کسانی بهتر از جانوران نادان میتوانند ثروت ایران را حراج بزنند.
با این سونامی اخیر در جهان عرب، رهبری و تشکیلات جهان عرب را از هم پاشیده است و
رابطه دولتها را با مردم عرب متلاشی نموده است. بویژه مصر نمی تواند نقش رهبری داشته باشد.
اگر پس از این سونامی که در جهان عرب خلاء ایجاد کرده ،جنگی بروز کند ساختار
جغرافیایی و سیاسی منطقه تغییر خواهد کرد.
اگر پس مبارک در مصر اسلامیون بر مسند قدرت بنیشنند، گره منطقه را کورتر خواهد نمود.
در همین چند سال گذشته بود که ما شاهد انتخابات فلسطین بودیم و دیدیک که
چگونه سازمان تروریستی حماس از آن بیرون جهید و چه کشتاری که براه نیفتاد.
غرب نام شاه را دیکتاتور لقب داد ولی به دیکتاتوری واقعی مانند خمینی او را آسمانی
نامید و در زیر نام وی از برکت اسلام ناب محمدی بی نصیب نماندند.
اینکه می گویند مبارک فعلا برود مسخره است. اگر خواهان رفرم هستند بگویند چه میخواهند
و چه برنامه ایی برای آینده مصر دارند. آیا آزادی بر اساس منشور حقوق بشر را
در مصر برای همگان تضمین میکنند؟
همین حرف را برای شاه می زدند. فعلا شاه برود هر که بیاید بهتر است.
از ان زمان تا کنون هیچ رسانه غربی جرات نکرده به سلاطین شیوخ عرب بگوید دیکتاتور.
زیرا ترجیح می دهند به زندگی همیاری انگلی خود با آنها ادامه دهند.
آن مردمی که ندانند چه می خواهند و با ریسمان پوسیده رسانه و تبلیغات غرب به چاه عمیق
می افتند حقشان است شلاق سخت دیکتاتور های بعدی بر بدنشان حس کنند.
امروز دیگر نیایند و نگویند ما نمی دانستیم که خمینی چنین شخصیتی دارد.
باید دانست در زیر لوای مذهب نمی توان به مردمسالاری دست یافت.
زیرا دو چیز متضاد هستند. جامعه مردسالار مذهبی را وقتی از همان آغاز نمی بینید پس
دیگر ادعای آزادی نکنید.
من در شگفتم چگونه تاریخ در چشمانمان تکرار می گردد و با آنکه زمان به سمت جلو در
پیش است ، ولی باز نادانی در سطح گسترده دامن گستر میشود و مردم مانند
گله های گوسفند بدنبال چوپان نادان براه می افتند.
امیدوارم باز در ایران مردم نگویند بله این احمدی نژاد است که نمی فهمد و اگر باز
خاتمی بیاید بهتر است زیرا در زمان وی آزادتر بودیم. باز با ترفند دیگری مردم
را به پای صندوق انتخابات بکشانند.
اینجاست که می گویم مردم یک جامعه باید معنای آزادی را در تمامیت آن درک کنند و
آنرا مطالبه کنند. نه آنکه بگویند در زیر سایه الله دموکراسی می خواهیم و
زنان ما باید زیر پوشش حجاب باشند و مرد سالاری را بجای مردمـسالاری بفهمند.
تا جامعه اسیر چنین افکار و اعتقاد پوچ است، پروسه دموکراسی فرسنگ ها
با مردم آن سرزمین فاصله خواهد داشت.
درست همین نقطه ضعف را غربی ها می دانند و بجای ریشه کن کردن در لوای آن
اقتصاد ورشکسته خود را سامان میدهند.
البته فرقی نمی کند غرب و شرق برای ما یکی است. زیرا از هر دو آنها نیش خوردیم.
ما خواهان ارتباط ازاد و دوستانه با جهان آزاد هستیم.
به امید آزادی مردم منطقه. به امید آزادی ایران
 به امید سرنگونی جمهوری فراماسیونری اسلامی ایران.
برقرار باد رنسانس ایرانی
نیک جعفرزاده  4 فوریه 2011 /  آدینه (جمعه) 15 بهمن 1389

Keine Kommentare: